" ناگهان چه زود ... "
شاعر: ابوالفضل زرویی نصرآباد
11 آذر 1397 |
4067 |
2
درد، درد، درد، درد
در وجود گرم و مهربان مرد
خانه کرد
مرد مهربان از این هوای سرد
خسته بود
درد را بهانه کرد
آه، آه، آه، آه
باز هم صدای زنگ و بغض تلخ صبحگاه:
_ ای دریغ آن که رفت . . .
_ ای دریغ ما، دریغ مهر و ماه
دوستان نیمه راه
رود، رود، رود، رود
رود گریه ی جماعت کبود
در فراق آنکه رفت
در عزای آن که بود
" دیر مانده ام در این سرا ..." ولی شما، عزیز!
" ناگهان چه زود ..."