باد، مادر جن‌ها...

شاعر: مجید سعدآبادی

۲۶ آبان ۱۳۹۲ | ۱۶۷۵ | ۰

 

باد، مادر جن‌ها

فرزندانش را به دشت آورده بود

و از سر بریده بالای نیزه

مدام اجازه جنگ می‌گرفت

باد، همان پیرزنی که با آدم و حوا به دنیا آمد

تنها کسی بود که در لحظه

هم کنار سرِ بی بدن گریه می‌کرد

هم کنار بدنِ بی‌سر

پیرزن طوری می‌وزید و موهای بالای نیزه را تکان می‌داد

که انگار نه انگار

روحی از بدن جداشده است

 

جن‌ها تا زانودر خون فرو رفته بودند

تا کمر در تأسف

تا گردن در بغض‌های ترکیده مادرشان

فرشته‌ها دسته دسته

از بهشت بیرون آمدند

و دو تا یکی

جن‌ها را از واقعه بیرون بردند

 

مجید سعدآبادی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.