از روزهای باد و باران می رسم از راه
با داغهای نینوا، با نوحه ای جانکاه
روباه ها قصد شکار شیر را کردند
کی دیده دنیا شیر را همسفره ی روباه؟
برگشته ام از راه اما ای بنی هاشم!
دیگر ندارد آسمان کوچه ی ما، ماه
آیینه ام از لحظه ی دیدار می آیم
آورده ام از آن تماشا سینه ای پر آه
دیگر نمی بینی جوانی های زینب را
داری به دنبال که می گردی تو عبدالله!؟