عشق ميراث آدم و حواست

شاعر: محمدمهدی سیار

۰۷ خرداد ۱۳۹۳ | ۸۰۴ | ۰
 
چه بگويم؟ نگفته هم پيداست
غم اين دل مگر يکي دو تاست؟
 
به همم ريخته ست گيسويي
به همم ريخته ست مدت هاست
 
هم به هم ريخته ست هم موزون
اختيارات شاعري خداست
 
در کش و قوس بوسه و پرهيز
کارمان کار ساحل و درياست
 
نيست مستور آن که بد مست است
چشم تو اين ميانه استثناست!
 
خاطرت جمع! من پريشانم
من حواسم هنوز پرت هواست
 
از پريشاني اش پشيمان نيست
دل شيداي ما از آن دل هاست!
 
هر کجا مي روي دلم با توست
هر کجا مي روم غمت آنجاست
 
عشق سوغات باغ هاي بهشت
عشق ميراث آدم و حواست
 

محمدمهدی سیار

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 2 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.