برايت اتفاق افتاده دنبال خودت باشي؟
شبي مانند يک ديوانه در حال خودت باشي؟
بدون هم قدم از پرسه هاي خسته برگردي
ميان جاده تنها باشي و مال خودت باشي
شده نام و نشانت را بپرسي از کسي ديگر؟
شده در ديگران دنبال امثال خودت باشي؟
شده سنگ مزارت را ببيني بر سر راهت؟
شده مانند من يک عمر پامال خودت باشي؟
تمام شهر را در هم بريزي با غزل هايت
خودت هم بي خبر از جار و جنجال خودت باشي
شبي در خواب مانند کبوتر بال بگشايي
شبي آواره ي روح سبک بال خودت باشي
سراپا شمع باشي؛ شعله ور، از بخت برگشته
سراپا شعله ور، پاسوز اقبال خودت باشي
برايت اتفاق افتاده شايد مثل من گاهي
برايت اتفاق افتاده دنبال خودت باشي