مي گويند
در آخرين نامه اش نوشته بود
دبيرستان هنوز ادامه دارد و
از مرزهاي دشمن عربي ياد مي گيريم
نوشته بود
گاهي با جنگ بازي مي کنيم
تيرهاي دشمن در خشاب ها چشم مي گذارند
ما قايم مي شويم
تيرهاي ما چشم مي گذارند
دشمن
نوشته بود
باد پيشاني بند يا زهرا بسته
و چادرهاي قرارگاه امداد را
به خط مقدم مي برد
و ياس ها
تمام هستي شان را
در شيشه هاي عطر
به جبهه مي فرستند
نوشته بود
ساقي گردان بچه هاي حبيب تير خورده
و قمقمه ها دارند هلاک مي شوند
خودش شهيد شد
و نامه در جيب پيراهنش اسير
هنوز منتظريم به دست ما برسد
گره کور پايين امضايش را باز کنيم
و با اثر انگشتش
تطبيق بدهيم