قسم بر درختان زيتون و ماه
قسم بر همين کرم شب تاب
که خوابيده آرام در بين راه
قسم بر نماز شب جيرجيرک
دعاهاي روي لب جيرجيرک
که امشب
شب قدر زنبورهاست
که هر تاک
محراب انگورهاست
عسل وحي شد باز از آسمان
و شيرين شد از آن
تمام جهان
ببين طعم شيرين آمرزش است
و انگار
صداي ظريفي مي آيد از آن دور دست
نگاهش کن از پشت زندان تور و سکوت
ببين اشک را
روي سجاده برگ توت
بگو
پذيرفته شد توبه ی عنکبوت!
قسم بر گل بسته ی آفتاب
قسم بر خداوند آب
که اين رود پيغمبر است
کتابش پر از سوره هاي روان
و هر قطره از قطره آيه تر است...