زندگی یعنی همین کار

شاعر: عرفان نظرآهاری

23 فروردین 1394 | 2498 | 1
 
يک دانه ی کور
بي آنکه دنيا را ببيند
در لاي آجرهاي يک ديوار، گم بود
در آن جهان تنگ و تاريک
با باد و با باران غريبه
دور از بهار و نور و مردم بود
 
اما مدام احساس مي کرد
بيرون از اين بن بست
آن سوي اين ديوار، چيزي هست
اما نمي دانست، آن چيست
با اين وجود او مطمئن بود
اين گونه بودن زندگي نيست
هي شوق، پشت شوق
در دانه رقصيد
هي درد، پشت درد
در دانه پيچيد
و ديگر او در آن تن کوچک نگنجيد
قلبش ترک خورد
و دستي از نور
او را به سمت ديگري بُرد
وقتي که چشمش را به سوي آسمان وا کرد
يک قطره خورشيد
يک عمر نابينايي او را دوا کرد
 
او با سماجت
بيرون کشيد آخر خودش را
از جرز ديوار
آن وقت فهميد
که زندگي يعني همين کار
 

عرفان نظرآهاری

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.86 با 7 رای


نظرات

حمیده رضایی
24 فروردین 1394 12:22 ب.ظ
با سلام و عرض ادب. زیبا بود .برقرار باشید.