آموختم از آینه ها صاف و سادگی

شاعر: سعید بیابانکی

۲۸ خرداد ۱۳۹۳ | ۲۶۵۴ | ۱

با من چه کرده است ببین بی ارادگی
افتاده ام به دام تو ای گل به سادگی

جای ترنج،دست و دل از خود بریده ام
این است راز و رمز دل از دست دادگی

ای سرو! ذکر خیر تو را از درخت ها
افتادگی شنیده ام و ایستادگی

روحی زلال دارم و جانی زلال تر
آموختم از آینه ها صاف و سادگی

با سکّه ها بگو غزلم را رها کنند
شاعر کجا و تهمت اشراف زادگی ....

 

سعید بیابانکی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 2.5 با 26 رای


نظرات

على مردانى
۲۹ خرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۳۵ ق.ظ
با سکّه ها بگو غزلم را رها کنند
شاعر کجا و تهمت اشراف زادگی ....