آتش به خشک و تر زديم و زندگي سوخت

شاعر: مرتضی امیری اسفندقه

۰۷ تیر ۱۳۹۳ | ۱۰۷۱ | ۰
اسفند من! باران بگو جَر جَر ببارد
بر پشت بام خانه ي هاجر ببارد
 
آتش به خشک و تر زديم و زندگي سوخت
کاري بکن باران به خشک و تر ببارد
 
در کوچه هاي خالي از بازي برقصد
بر خانه هاي بي در و پيکر ببارد
 
اسفندِ من! تو آخرين ماهي، الهي!
بارانِ تو بر اول و آخر ببارد
 
شايد پس از تو رنگ باران را نبينم
يک سر بگو اسفند من! يک سر ببارد
 
تو پخته تر از ماه هاي چار فصلي
باران بگو تا با تو باران تر ببارد
::
همسايگان! وقتي که باران هست، حيف است
از آسمان روي زمين گوهر ببارد
 
اسفند شد همسايگان! پرواز! پرواز!
بادا که صبحِ زود بال و پر ببارد
 
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.