غم غربت اومده دخيل ببنده به دلم

شاعر: سید حسن حسینی

۲۲ دی ۱۳۹۱ | ۲۸۶۳ | ۱
مهمون از راه اومده شهر شده آماده
بازم امشب تو حرم غلغله و فرياده

دل گنبد داره از غصه و غم مي تركه
چون هزار تا دل غمگين تو خودش جا داده

قد گلدسته، وقاري داره امشب كه نگو
رو ضريح ِ قامتش دست ِ نياز باده

تشنگي مثل گدايي كه دروغي باشه
دم سقاخونه زير دست و پا افتاده

غم غربت اومده دخيل ببنده به دلم
به خيالش دل من پنجره ي فولاده!

سید حسن حسینی

  • متولد:
  • محل تولد: تهران
  • دکترای زبان و ادبیات فارسی
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.88 با 8 رای


نظرات

سیدعلیرضا جعفری
۲۳ دی ۱۳۹۱ ۰۶:۰۳ ق.ظ
,غم غربت اومده دخیل ببنده به دلم
به خیالش دل من پنجره ی فولاده...,ثبت نقد و نظر,