تمام هستي در آتشم، جهان شماست
تنم زمين شما، روحم اسمان شماست
کرم کنيد و به املاک خود سري بزنيد
که سود آتش بيدادگر، زيان شماست
در اين جهان کسي آسان نمي رسد به هدف
مگر نشانه ي تيري که در کمان شماست
اگر شراب نداريد زهر مي نوشم
غرض شنيدن يک جمله "نوش جان" شماست
عجيب و وسوسه انگيز و شاد مي ميرم
که زخم خوردنم از دست مهربان شماست
اگر نبينمتان بعد از اين ملالي نيست
که مدتي ست سراسر زمان، زمان شماست
براي هر دو جهانم خيالتان کافي ست
دلم خوش است که همواره ميزبان شماست