تو خود نشاني محضي، تو خود دعاي مجسّم

شاعر: سعید بیابانکی

۰۹ تیر ۱۳۹۳ | ۱۳۲۹ | ۰

شبي نشستم و گفتم دو خط دعا بنويسم

دعا به نيّت دفع قضا بلا بنويسم
 
ز همدلان سفر کرده ام سراغ بگيرم
به کوچه کوچه ي زلف تو نامه ها بنويسم
 
دعا و شکوه به هم تاب خورد و من متحيّر،
«کدام را ننويسم؟ کدام را بنويسم»1
 
هر آنچه را که نوشتم، مچاله کردم و گفتم
قلم دوباره بگيرم؛ از ابتدا بنويسم
 
دو قطره خون ز لبت در دوات تشنه ام افتاد
که من به ياد شهيدان کربلا بنويسم
 
صداي پاي قلم را شنيد کاغذ و گفتم
قلم به ليقه گذارم که بي صدا بنويسم
 
تو بي نشاني و کاغذ در انتظار رسيدن
که من نشاني کوي تو را کجا بنويسم
 
تو خود نشاني محضي، تو خود دعاي مجسّم
براي چون تو عزيزي، چرا، چرا بنويسم؟
 
 
1-مصرعی از فیاض لاهیجی

سعید بیابانکی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.