عمری گذشت و ساخته ام با نداشتن

شاعر: سعید بیابانکی

17 آذر 1393 | 14214 | 4

 

آن روزها که چشم تو را کم نداشتم
پیراهنی به رنگ محرّم نداشتم
 
هرگز نمی سرودمت، ای آبی زلال!
طبعی اگر به پاکی شبنم نداشتم
 
این روح شاعرانه ی زیبا پرست را
آن روزها که با تو نبودم، نداشتم
 
گر وا نبود پنچره ام رو به سوی تو
کاری به کار مردم عالم نداشتم
 
باور کن ـ ای رفیق!ـ اگر دوری ات نبود
میلی به این تغزّل پُر غم نداشتم
 
دیشب کسی نبود و برای گریستن
غیر از صفای آینه هم دم نداشتم
 
عمری گذشت و ساخته ام با نداشتن
ای دل! چه خوب بود تو را هم نداشتم

سعید بیابانکی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.28 با 113 رای


نظرات

حسین
07 اسفند 1402 08:50 ب.ظ
عالی

حامد
29 دی 1402 11:33 ق.ظ
گر وا نبود پنجره ام؟ یا گر وا بود؟

همتی
23 دی 1402 07:13 ب.ظ
خیلی به موقع دیدم شع شمارو واقعا به دلم نشست این نداشتن

مرادی
28 مهر 1397 06:02 ب.ظ
سلام و درود
عمری گذشت و ساخته ام با نداشتن
ای دل چه خوب بود تو را هم نداشتم

عالی بود شعرت حس خوبی بهم داد