این نامه ی خونین جگران است؛ ببینید!
از قافله ی جامه دران است؛ ببینید!
ای یثربیان! ولوله ی صبح قیامت
یا محشری از نوحه گران است؛ ببینید!
از جاده، سفرنامه ی خون رنگ بخوانید
این مجلس شوریده سران است؛ ببینید!
گهواره ی خالی که تکان خورد به محمل
جان پاره ای از عشق در آن است؛ ببینید!
دنباله ی این قافله بر شام به نیزه
هفتاد و دو چشم نگران است، ببینید!
آواز بشیر است، هلا! اهل مدینه!
در تعزیت همسفران است؛ ببینید
این پیک امام است، بشیر است، بیایید!
در معرکه هر چند که دیر است، بیایید!