خدایا مگر بر زبانم چه رفت

شاعر: سیدضیاءالدین شفیعی

۲۵ تیر ۱۳۹۳ | ۱۴۷۴ | ۰

 

خودم سایه ام، سایه ام گم شده ست
وجودم دچار توهم شده ست
 
بگو با من از ردّ پای کسی
که در متن این آسمان، گم شده ست
 
و از درد دل های مردی غریب
که با نای خونین تکلم شده ست
 
علی(ع) بود و من بودم و ذوالفقار
و ظلمی که در حق مردم، شده ست
 
جمل بود و صفین و نهری روان
از آن خون که تاوان گندم شده ست
 
خدایا مگر بر زبانم چه رفت
که این واژه‌ها، نیش کژدم شده ست؟

سیدضیاءالدین شفیعی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.