برقاب خيس پنجره مانده نگاه من
امشب چقدر جاي تو خالي ست ماه من
دردي عميق بر دل من چنگ مي زند
اين واژه هاي زخمي و صادق گواه من
راهي به آسمان تو پيدا نمي کنم
بي فايده ست پر زدن گاه گاه من
تا باورت شود که چه دلتنگ مانده ام
بگذر شبي ز تنگ غروب نگاه من
من يوسفانه چشم اميدم به سوي توست
اي مهربان عبور کن از پيش چاه من
آن روزها که عشق قبولم نکرده بود
بي موج بود زندگي روبراه من
تنها خطاي زندگي ام عشق بود و بس
رو کن به من قشنگ ترين اشتباه من!