پوسید دل ما کمی انسان بسرایید
شاعر: عباس احمدی
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ |
۲۱۲۹ |
۰
ای قوم به دریا زده طوفان بسُرایید
از عشق از این واژه ی عریان بسرایید
خسته نشدید این همه از ابر سرودید
یک بار هم از آبی باران بسرایید
تا کی سخن از طعم گس گندم و ابلیس
پوسید دل ما کمی انسان بسرایید
نِیْ چاره ی تنهایی بغض آور ما نیست
از چاه بگویید، نیستان بسرایید
بر غربت این جاده مسافر بنویسید
ما چشم به راهیم، پس الان بسرایید
از قاعده و سبک چه چیز عایدتان شد
در پیروی از مذهب رندان بسرایید
امشب همه آلوده به شعریم، بیایید
ما دل بسراییم شما جان بسرایید
خوب است پس از این همه صحبت، غزلی نیز
با قافیه ی سرخ شهیدان بسرایید
حالا که دل آماده ی گریه است، مبادا
این مرثیه را نقطه ی پایان بسرایید