این جوان روی زمین حوصله‌اش سر رفته

شاعر: علی فردوسی

۱۰ آبان ۱۳۹۳ | ۲۲۱۲ | ۰
چقدر لحن رجزهاش به حیدر رفته
كیست این شیر كه بر اسب به منبر رفته؟
 
قد و بالاش به باباش، به لیلا موهاش
چشم و ابروش به جدش به پیمبر رفته
 
نعره اش غرش شیرانه ی «جاء الحق» است
هرچه كفتار و شغال است كجا در رفته؟
 
پس كجـایید؟ بیایید سـواران بـلا
این جوان روی زمین حوصله‌اش سر رفته
 
خون به مهمانی شمشیر و خطر می رقصد
باده با پای خود این بار به ساغر رفته
 
شاه شمشاد قد از زین به زمین می افتد
تبر ای وای به پابوس صنوبر رفته
 
باغبانی كه حسین است نمی دید ای كاش
كه چه ها بر سر این لاله ی پرپر رفته
 
گریه كمتر كنی ای آب كه از پیش فرات
جای دوری كه نرفته، لب كوثر رفته
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.4 با 5 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.