دادگاه رسمی است!

شاعر: محمدرضا ترکی

۰۹ مرداد ۱۳۹۳ | ۱۸۲۴ | ۱

در میان ضرب طبل های انفجار
رقص دود
بر فراز شهر در حصار
از میان خشت و خاک
لب گشوده اند زخم ها و همصدا
با عروسکی شکسته
خنده می زنند
بر دروغ روزگار!

 

***

آه...تا کدام دست مهربان
می رهاند این تن به خون نشسته
آن عروسک شکسته را
از میان خشت و خاک
از میان آن همه غبار...

چشم های خیس کودکی در انتظار...

***

دادگاه رسمی است!

اتّهامتان:
سرقت سیاهی از کلاف گیسوی زنان
قتل عام خواب کودکان
انتشار گرد خواب و مرگ بر سراسر جهان
غارت غرور و غیرتی که نیست
از سران خائن عرب...

بمب ها، گلوله ها
انفجارهای نیمه شب: گواه
دادگاه:
غزّه؛ سرزمین بی پناهگاه!

محمدرضا ترکی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.75 با 4 رای


نظرات

سیده فاطمه شیخ الاسلام
۰۹ مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۴۸ ق.ظ
سلام
قطعه آخر بسیار زیبا بود. سرقت سیاهی از کلاف گیسوی زنان، قتل عام خواب کودکان ...

به امید ظهور
سربلند باشید