اشعار مهدی رحیمی

  • متولد:

می خواستم حبیب شوم اما... / مهدی رحیمی

من شاعر عزای خودم هستم
مداح روضه های خودم هستم

من را به اهل بیت نچسبانید
من غرقِ در هوای خودم هستم

تبلیغ می کنم اثر خود را
در سایه ی لوای خودم هستم

در شعر هام جار زدم گفتم؛
من هم کسی برای خودم هستم

هر ظهر روی سینه ی ابیاتم؛
در زیر چکمه‌های خودم هستم

در اصل وقت گفتن از گودال
سرگرم ذبح نای خودم هستم

می خواستم حبیب شوم اما
من شمر کربلای خودم هستم
 
2078 0 4.88

زینب این بار آمده قبل از برادر جان دهد / مهدی رحیمی


خیمه گاه این بار در قم بود، مقتل توس بود
جاده ی مشهد به قم لبریز از فانوس بود

نامه با خط برادر داشت در دستان خود
خواهری از دور می آمد ولی مأیوس بود

بر لب خشکیده ی قم ذکر یا معصومه و
بر لب معصومه خانم ذکر یا قدّوس بود

بس که چشمش را به راهت دوخته از راه قم
خاک مشهد بیشتر در حسرت پابوس بود

رود غم های پدر، دریای دوری رضا
بر فراز ناقه ای انگار اقیانوس بود

زینب این بار آمده قبل از برادر جان دهد
این خودش متن زیارت نامه ی مخصوص بود

روضه ی دشت برادرهای از هم ریخته
داغ سنگین بود، روضه، روضه ی ناموس بود

در فراق هشتمین طاووس جنت جان سپرد
آنکه در دستان خدّامش پر از طاووس بود

 

895 0

کمی ز غصه ی تو رخنه کرده است به بیرون... / مهدی رحیمی

حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند
رد دو دست ابالفضل روی آب بماند

حسن شدی که سؤال غریب کیست در عالم
میان کوچه و گودال بی جواب بماند

حسین نیز غریب است اگر شبیه برادر...
ولی بناست بقیع حسن خراب بماند

کمی ز غصه ی تو رخنه کرده است به بیرون
تفاوت زن چون "جعده" و "رباب" بماند

به احترام حسینِ سه روز مانده به گودال
بناست زائر تو زیر آفتاب بماند


3746 2 4.27