بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد

شاعر: قاسم صرافان

۲۳ آذر ۱۳۹۴ | ۳۰۶۲ | ۱
مریض آمده اما شفا نمی خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی خواهد
 
برای پیش تو بودن بهانه‌ ای کافی‌ست
بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد
 
دلیل ناله‌ ی ما یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد
 
فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟...
 

همین قدر که غباری بر آستان باشد

رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد
 
ببین به گوشه‌ ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟
 
تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟
 
نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد

قاسم صرافان

  • متولد:
  • محل تولد: آبادان
  • مهندسی کامپیوتر دانشگاه اصفهان
  • مسافر
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 8 رای


نظرات

مرتضي مهاجر
۱۵ بهمن ۱۳۹۷ ۰۸:۵۲ ق.ظ
سلام آقا قاسم شعر قشنگتونو خوندم خيلي زلال و مهربون بود خودمو در صحن با صفاي طبيب دلها تصور كردم چه خوب گفتي چقدر از ته دل يك عاشق دلخسته گفتي. من مشهديم كبوتر حرم آقامم
دوست دارم شعر بگم ولي بضاعتي ندارم يه شعركي گفتم كه شعر نيست بيشتر به مر ميمونه.خيلي خوشحال ميشم كه شما بعنوان استاد در موردش نظر بدين.ممنون از شما و شعر زيبا و تاثير گذارتون.ارادتمند مرتضي مهاجر