آتش گرفت شعله کشید از سراسرم
با اولین نگاه تو ای عشق آخرم
باران گرفت در کلماتم فرو چکید
درگیرو دار ابر غزل روی دفترم
نام تو چیست؟ آینه یا آب؟.. بگذریم؟
نام تو پیش هر کس و ناکس نمی برم
اینک تویی که در شب من گام می زنی؟
یا آفتاب می گذرد از برابرم؟
شب رفتنی ست صبح غزل، قول می دهم
تن پوشی از سپیده برایت بیاورم
شب را غروب کن به نگاهی غروب کن
دست مرا بگیر و به خورشید بسپرم