کم می آورم
روزهای زندگی ام را
که به پام
نوشته اند
و عکسم
تنها
نشانگر
یک
تبسم کم دامنه است
سبد خانواده
در بازار مکاره پر و خالی می شود
خیابان تفرج را
از دو سو بسته اند
پارک های منطقه ی هفت
به درد تازه کردن روح نمی خورد
و گل های خیابان شریعتی
که طعم دود و دلزدگی می دهند
مرا
به میدان ولی عصر نمی رسانند
همه ی من
همین گوشه کنارها
پرسه می زند
و بیهوده راه می رود
تا زیر پل سیدخندان