حالم بد است از تو چه پنهان، جلال جان!

شاعر: جلیل صفربیگی

13 اردیبهشت 1391 | 2139 | 0
از دست این جماعت بی جان، جلال جان!
سر می نهم به کوه و بیابان، جلال جان!

من را ببخش کاین گونه حرف می زنم
حالم بد است از تو چه پنهان، جلال جان!

یادش به خیر، شیخ و چراغش کجاست؟ کو؟
شیرخدا و رستم دستان، جلال جان!

باور نمی کنی که در این جا چه می کنند
دونان به نامِ نامی انسان، جلال جان!

انگار حال و روز خدا هم گرفته است
انسان رسیده است به پایان، جلال جان!

هدهد کجاست تا برساند پیام ما
بر دوش ماست تخت سلیمان، جلال جان!

«گفتند یافت می نشود جسته ایم ما»
ما نیز خسته ایم به قرآن، جلیل جان!

جلیل صفربیگی

  • متولد:
  • محل تولد: ایلام
  • کارشناسی ریاضیات
  • واران
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.6 با 5 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.