شکسته بال ترینم من، شکسته، خسته، همینم من
شاعر: علیرضا قزوه
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ |
۲۳۴۹ |
۰
در این بهار شکوفایی کسی به فکر شکفتن نیست
دل من است که وامانده است ، دل من است که از من نیست
شکسته بال ترینم من، شکسته، خسته، همینم من
همین که هیچ در او شوقی به پر کشیدن و رفتن نیست
چه شد که در شب خاموشی ز گردباد فراموشی
میان کوچه ی دل هامان چراغ عاطفه روشن نیست
به وقت چشم فرو بستن به رسم لاله رخان بر من
کفن ز خون گلو آرید که خاک خلعت این تن نیست
تمام نوحه ی من امشب به یادِ رفته عزیزانم
در این شب -این شب بارانی- به جز سکوت و شکستن نیست
دل شماست که بیدار است چو ماه در شب رویایی
دل من است که جامانده است، دل من است که از من نیست