روزگار من شبیه کتری چوپان سیاه ...

شاعر: حامد عسگری

۱۲ اسفند ۱۳۹۱ | ۱۴۱۱۶ | ۸
با من برنو به دوش یاغی مشروطه خواه
عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه

بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟
با من تنها تر از ستارخان بی سپاه

موی من مانند یال اسب مغرورم سپید
روزگار من شبیه کتری چوپان سیاه

هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق
کنده ی پیر بلوطی سوخت نه یک مشت کاه

 کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود
یک نفر باید زلیخا را بیاندازد به چاه

 آدمیزادست و عشق و دل به هر کاری زدن
آدم ست و سیب خوردن، آدم است و اشتباه

 

حامد عسگری

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.04 با 79 رای


نظرات

شما بی نظیری جناب استاد خواهش میکنم شعر با من برنو به دوش رو از باز خوانی خودتان در اینیستا یا در یوتیوب بزارید متشکرم حاتم از آلمان
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ ۰۳:۰۲ ق.ظ
شما بی‌نظیری جناب استاد
لطفا شعر با من برنو بدوش رو از بازخوانی خودتان در یوتیوب و اینیستا بگذارید
حاتم از آلمان، دویسبورگ

آرام
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ۰۳:۵۳ ق.ظ
عااااالی من حس خیییییلی خوبب میگیرم واقعا

عاااااليييييييي واقعا ادم ديوانه ميشه
۳۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۹ ق.ظ
عااااالي ادم رو ديووونه ميكنه اين شعر

Saeidmohamadijazi
۱۶ فروردین ۱۳۹۸ ۱۱:۱۶ ب.ظ
کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود ... گوییا اینجا زلیخا را میاندازند به چاه !

Saeidmohamadijazi
۱۶ فروردین ۱۳۹۸ ۱۱:۱۲ ب.ظ
با من پشمینه پوش سرخوش معشوقه خواه ... عشق کاری کرده که این شهر میسوزد در آه !

محسن نادریان نژاد
۲۰ اسفند ۱۳۹۱ ۰۹:۳۱ ب.ظ
از بیت اول خیلی خوشم اومد

مخصوصا از برنو،یاغی و مشروطه خواه منو یاد ایلم ،ایل بختیاری میندازازه

مهدیه عقیلی
۱۷ اسفند ۱۳۹۱ ۰۲:۰۳ ب.ظ
کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود
یک نفر باید بیاندازد زلیخا را به چاه

بسیار زیبا بود
لذت فراوان بردم
قلمتون توانا
یاحق

حسن ملکان
۱۴ اسفند ۱۳۹۱ ۱۰:۵۱ ق.ظ
آفرین به حامد عسگری...