جاده مانده ست و من و این سر باقی مانده

شاعر: سعید بیابانکی

۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۳۳۲۷ | ۰
جاده مانده ست و من و این سر باقی مانده
رمقی نیست در این پیکر باقی مانده
 
نخلها بی سر و شط از گل و باران خالی
هیچ کس نیست در این سنگر باقی مانده
 
تویی آن آتش سوزنده خاموش شده
منم این سردی خاکستر باقی مانده
 
گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده
باز شرمنده ام از این سر باقی مانده
 
روز و شب گرم عزاداری شب بوهاییم
من و این باغچه ی پر پر باقی مانده
 
شعر طولانی فریاد تو کوتاه شده است
در همین اسب و همین خنجر باقی مانده
 
پیشکش باد به یکرنگی ات ای مرد ترین
آخرین بیت در این دفتر باقی مانده
 
تا ابد مردترین باش و علمدار بمان
با توام ای یل نام آور باقی مانده

سعید بیابانکی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.77 با 13 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.