این رجب ها در من آغاز طلوع تازه ای ست

شاعر: علیرضا قزوه

02 شهریور 1394 | 710 | 0


باده بالایی ست امشب باده از بالا بریز
آتش تبریز  را در جان مولانا بریز

ای ضیاء الحق! شبم از نور شمس الدّین تهی ست
این دو روز مانده را دردی به جان ما بریز

لای لایِ مادران جز «لا الٰه» درد نیست
شیر «لا» نوشیده ام من، شربت «الّا» بریز

گرچه لبریزیم از زخم کهن، امّا بزن
گرچه تلخ است این شراب خانگی، امّا بریز

ما همه خاکستر توفان و خورشیدیم و موج
مشتی از خاکستر ما بر سر دریا بریز

زیر دلق خود چه داری؟ زاهد دنیا پرست!
از می فردا چه می گویی؟ همین حالا بریز

این رجب ها در من آغاز طلوع تازه ای ست
شور شعبان است در من،  شور عاشورا بریز

ای گلِ مولا! نفَس فرسود دنیایم مخواه
بر سر قبرم چو می آیی گلِ مولا بریز

 

علیرضا قزوه

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.