هیچ، هیچِ بسیار است آن چه از تو می دانم
صرف نهی انکار است آن چه از تو می دانم
گرچه خوانده ام بسیار، هرچه از تو می گویند
جهل معرفت وار است آن چه از تو می دانم
مغز اگرچه می بافد، دل اگرچه می لافد
رشته های پندار است آن چه از تو می دانم
وصف تو نشاید کرد جز به لحن پرسشگون
«شاید» است و «انگار» است آن چه از تو می دانم