وقتی که کرکس ها کبوتر را بسوزانند

شاعر: نغمه مستشارنظامی

03 خرداد 1391 | 2671 | 0
وقتی که کرکس ها کبوتر را بسوزانند
خار و خسی گل های پرپر را بسوزانند

وقتی تبرها دست در دست درختی خشک
سر شاخه های تازه و تر را بسوزانند

دیگر حریم باغبان را کی نگه دارند
وقتی سر سرو تناور را بسوزانند

از میوه های تلخ پر کردند دل ها را
تا میوه ی قلب پیمبر را بسوزانند!

از دوزخ سرخ حسادت هیزم آوردند
تا آیه های سبز کوثر را بسوزانند

حالا به جایی می رسد بی شرمی این قوم:
در را بکوبند...آه! نه! در را بسوزانند!

دست علی را بسته می خواهند بعد از تو
تا با دروغی کهنه منبر را بسوزانند

یک روز دیگر می رسند از راه، مادر جان
با جام زهری تا برادر را بسوزانند

فردای آن هم خیمه های عشق می سوزند
در کربلا تا دشت محشر را بسوزانند

آیینه ها در شوق دیدار تو می سوزند
تا لحظه ی دیدار خنجر را بسوزانند

فردای آن...فردای آن...طاقت نداری شعر
تا واژه های داغ دفتر را بسوزانند؟!

سر بسته می گویم: زمین گرما نخواهد دید
وقتی که کرکس ها کبوتر را بسوزانند!

نغمه مستشارنظامی

  • متولد:
  • محل تولد: کرج
  • کارشناسی ارشد منابع طبیعی
  • یک جرعه غزل
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.5 با 2 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.