مي رسد بهار و من بي شكوفه ام هنوز

شاعر: علیرضا قزوه

۲۵ اسفند ۱۳۹۵ | ۳۹۸۲ | ۲

آه مي كشم تو را با تمام انتظار
پر شكوفه كن مرا اي كرامت بهار

در رهت به انتظار صف به صف نشسته است
كارواني از شهيد ، كارواني از بهار

اي بهار مهربان در مسير كاروان
گل بپاش و گل بپاش،گل بكار و گل بكار

بر سرم نمي كشي دست مهر اگر مكش
تشنه محبت اند لاله هاي داغدار

دسته دسته گم شدند سهره هاي بي نشان
تشنه تشنه سوختند نخل هاي روزه دار

مي رسد بهار و من بي شكوفه ام هنوز
آفتاب من بتاب، مهربان من ببار

علیرضا قزوه

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 2.83 با 24 رای


نظرات

محمدعلی علمی
۱۶ فروردین ۱۳۹۵ ۱۰:۲۷ ب.ظ
:))

حسن بیاتانی
۲۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۲۸ ب.ظ
احمد می گه بابا این دو تا قافیه ی بهار داره. مگه غلط نیست؟
هیچی نمی گم
می گه آها، بهش می گن ردالقافیه
می گم نه
می گه پس غلطه؟
هیچی نمی گم
می گه آها چون آقای قزوه س اشکالی نداره

(ناگفته نمونه که آقای قزوه شاعر محبوب احمده)