قصه ی چشم تو را آهو به آهو می برد

شاعر: علی محمد مودب

۱۷ خرداد ۱۳۹۱ | ۳۷۰۲ | ۰
قصه ی چشم تو را آهو به آهو می برد
باد تا می آید از لبخند گل، بو می برد

سرو گردن می کشد گلدسته ی قدّ تو را
سبزه حظّ خویشتن را بی هیاهو می برد

غنچه از روی تو تمرین شکفتن می کند
شب به شور و شیوه، مشق از طرز گیسو می برد

نه کلامت را به تنهایی که زنجیر طلاست
خاک پایت را ترازو از ترازو می برد

بی که محتاج عصا باشد ید بیضای تو
رونق از بازار گرم خیلِ جادو می برد

مستطیع حج تقوی می کند یادت مرا
باد را با خود به دریاها پر قو می برد

در ضریح زرنگاری عشق زندانی شده است
آخر اما بازی تاریخ را او می برد

علی محمد مودب

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4 با 5 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.