همه اینجا عشیره ی دردند
شاعر: پروانه نجاتی
۱۸ خرداد ۱۳۹۱ |
۱۷۲۴ |
۰
شهر؛ تاریک، کوچه ها؛ سردند
کاش یاران رفته برگردند
آن سواران بی بدیلی که
در زوایای زندگی طردند
شهدا، آن مسافران غریب
که در اخلاص بی هماوردند
کوچه های هیاهوی این شهر
شبه بازار مرد و نامردند
خوشه های نگاه رهگذران
از تب و تاب زندگی زردند
هیچ کس فکر مهربانی نیست
همه اینجا عشیره ی دردند
روزهای کسالت امروز
تشنه ی تیغ یک ابرمردند