همیشه منتظر لحظه ی رها شدنم
شاعر: پروانه نجاتی
۲۴ خرداد ۱۳۹۱ |
۱۲۹۸ |
۰
همیشه منتظر لحظه ی رها شدنم
خوشا چو صاعقه با ابر هم صدا شدنم
چقدر ساده دلم را ز عشق کوچاندم
خبر نداشتم از فصل بی بها شدنم
خبر ندارد از این دل، کسی که عاشق نیست
کسی که هیچ نمی داند از فنا شدنم
در آستانه ی یک انجماد طاقت سوز
حلول تازه ی مرگ است شوق واشدنم
هنوز ابری ابری است آسمان غزل
از آن سپیده ی با درد آشنا شدنم
دلم چو بغض قفس، وا نمی شود افسوس
اگر چه منتظر لحظه ی رها شدنم!