مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی

شاعر: قاسم صرافان

۰۴ تیر ۱۳۹۱ | ۴۵۸۳ | ۴
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی

که گفته کشتی نوحی؟ تو مهربان تر از اویی
که حرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی

چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود
حسین فاطمه! می گفتم اشتباه گرفتی

من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم
مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی

بگو چرا نشوم آب که دست یخ زده ام را
دویدی و نرسیده به خیمه گاه گرفتی

چنان تبسم گرمی نشانده ای به لبانت
که از دل نگرانم مجال آه گرفتی

رسید زخم سرم تا به دستمال سفیدت
تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی

قاسم صرافان

  • متولد:
  • محل تولد: آبادان
  • مهندسی کامپیوتر دانشگاه اصفهان
  • مسافر
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.24 با 21 رای


نظرات

محمدعلی ظهیریان
۰۶ مرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۴ ق.ظ
بسیار زیبا و دقیق و عمیق ان شاءالله مولا و آقا شفیع شما باشد عزیزم

محمدمهرپرور
۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۰۲ ق.ظ
عالی بود مرسیی🌺

حمید
۰۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۵:۴۲ ب.ظ
بسیار زیبا ، بسیار زیبا

مرا بدین کلام گرفتی ، وولک
اجرت با حضرتش (ع)

بنده خدا
۰۷ آبان ۱۳۹۷ ۱۲:۱۶ ق.ظ
عااااااااااشق این شعر شدم وقتی تو تی وی شنیدم و اومدم دنبالش تو نت .
دم استاد گرم و نفسشون حق