هر وقت عابرانی از این کوچه بگذرند
با احترام و عشق تو را اسم میبرند
آه ای درخت سبز که بر شانههای تو
حالا کلاغهای سیهبال میپرند!
با اینکه هر بهار در این باغ سوگوار
دیدم شکوفههای تو بر خاک پرپرند-
اما هنوز سبزی و برپا، هنوز هم
سرشاخههات لانهٔ صدها کبوترند
پیغام برگهای تو را بادها هنوز
در کوچههای سوخته بر دست میبرند
نامت همیشه ورد زبان پرندههاست
هر بار از حوالی این کوچه بگذرند