یحیی! هنوز اسلحه در دست‌های توست

شاعر: فاطمه عارف نژاد

۲۸ مهر ۱۴۰۳ | ۳۸۲ | ۱
یحیی چقدر صاعقه در چشم‌های توست!
طوفان فقط چکیده‌ای از ماجرای توست

«بگذار کربلا بشود» گفتی و گذشت
دنیا هنوز خیره به بغض صدای توست

یحیی! به آرزوت رسیدی؟ مبارک است!
من مانده‌ام که عید شده یا عزای توست

ای سرو سربلند! به افتادنت خوشند
امروز، روز جشن تبرها برای توست

معمار فتح هفتم اکتبر! مرگ کو؟!
این سنگ قبر نیست، که سنگ بنای توست

کِی با عبور موج فراموش می‌شوی؟
ساحل همیشه در قرق ردپای توست

آغوش باز کن وطنت را به سعی زخم!
غزه _همان که خواسته‌ای_ کربلای توست

حالا بجنگ زنده‌تر از سال‌های قبل…
یحیی! هنوز اسلحه در دست‌های توست

با تو حماسه‌تر به غزل فکر می‌کنم
شعرم در انتهای خودش، ابتدای توست

فاطمه عارف نژاد

  • متولد:
  • محل تولد: زاهدان
  • دانشجو
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4 با 6 رای


نظرات

مجتبا صادقی
۱۷ آبان ۱۴۰۳ ۰۷:۲۴ ب.ظ
چقدر خوبه این غرل که حتمی برای یحیا سنوار است که اسطوره‌ای شد برای فرزندان فردای فلسطین