بیا دلی بتکانیم و نی لبک بزنیم

شاعر: محمدعلی مجاهدی

16 تیر 1392 | 2295 | 1
قرار بود به دل هایمان محک بزنیم
بنا نبود که بر زخم هم نمک بزنیم

همیشه بقچه ی احساس مان گره خورده است
سراغ سفره نرفتیم تا کپک بزنیم

عبور ما ز افق های سرخ، ممکن نیست
چو خون مرده اگر کم کمک شتک بزنیم

برای خاطر جالیزهای پاییزی
به هر چه هست چرا رنگ آدمک بزنیم؟

در این زمانه که تکلیف سنگ، روشن نیست
عیار آینه ها را چرا محک بزنیم؟

اگر به سینه ی ما داغ التهابی نیست
چرا به زخم دل لاله ها نمک بزنیم؟

قسم به «بیدل» و «نیما» بیا که از این پس
من و تو حرف از احساس مشترک بزنیم

به پرس و جوی بهاری که می رسد از راه
پس از نسیم، سری هم به قاصدک بزنیم

پس از ضیافت میلاد شمعدانی ها
سری به جنگل احساس آتشک بزنیم

و با شنیدن شعر سپید یاس بنفش
ورق به جُنگ غزل های شاپرک بزنیم

هنوز فال غزل های ما تماشایی است
چرا به شعر تر خواجه ناخنک بزنیم؟

غروب دهکده ی ما همیشه رویایی است
بیا دلی بتکانیم و نی لبک بزنیم

محمدعلی مجاهدی

  • متولد:
  • محل تولد: قم
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.8 با 5 رای


نظرات

هادی تاری
21 بهمن 1403 01:22 ب.ظ
استاد مجاهدی اشعار ناب و طراز اول آیینی
خداوند حفظشون کنه