فقط يكي دو قدم مانده تا بهار شدن

شاعر: محمدسعید میرزایی

14 بهمن 1392 | 7449 | 3
درخت منتظر ساعت بهار شدن
و غرق ثانيه هاي شكوفه بار شدن

درخت، دست به جيب ايستاده آخر فصل
كنار جاده، در انديشه ي سوار شدن

درخت منتظر چيست؟ گاري پاييز؟
و يا مسافر گردونه ي بهار شدن ؟

و او شبيه به يك كارمند غمگين است
درست لحظه ي از كار بركنار شدن

گرفته زير بغل، برگه هاي باطله را
به فكر ارّه شدن، سوختن، غبار شدن

 درخت، ديد به خوابش كه پنجره شده است
ولي ملول شد از فكر پر غبار شدن

و گفت پنجرگي .... آه دوره ي سختي ست
بدون ِ پلك زدن، چشم انتظار شدن

و دوست داشت که يك صندلي شود مثلاً
و جاي دار شدن، چوبه مزار شدن

درخت،ارّه شد و توي كاميون افتاد
فقط يكي دو قدم مانده تا بهار شدن

 و سر در آورد از كارگاه نجاري
پس از بريده شدن، خيس و تابدار شدن

 ولي درخت ندانست قسمتش اين بود
برايِ يك زن ِ آوازه خوان، سه تار شدن

محمدسعید میرزایی

  • متولد:
  • محل تولد: کرمانشاه
  • کارشناسی ارشد ادبیات فارسی از دانشگاه تهران
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.15 با 26 رای


نظرات

محمدرضا
07 آبان 1404 12:53 ب.ظ
درود . این شعر زیبا را بارها و بارها خوانده ام و برای دیگران خوانده ام و هربار در بیت آخر بغض کردم . واقعا زیباست . دستمریزاد

منصور عدالت خواه
19 خرداد 1402 01:31 ب.ظ
آفرین بر شاعر گرانقدر جناب میرزایی
اشعار شما بسیار زیباست
شعر درخت شما در کلاسهای آموزشی بسیار خوانده آیم و لذت برده آیم

منصور عدالت خواه
19 خرداد 1402 01:26 ب.ظ
آفرین بر شاعر گرانقدر جناب میرزایی
اشعار شما بسیار زیباست
شعر درخت شما در کلاسهای آموزشی بسیار خوانده آیم و لذت برده آیم