چشمت مزاحمی است که گاهی مُراحم است

شاعر: محمدعلی مجاهدی

10 مهر 1391 | 2319 | 2
چشمت مزاحمی است که گاهی مُراحم است
خشمت، وجود خارجی ابن ملجم است

زلف تو مومن است و یا از دیار کفر
یا زاده ای ختاست؟ خداوند عالم است

گفتی که: شعر چشم مرا آذری بخوان
این قند پارسی است، چه جای مترجم است

دل را مخوان به حلقه ی اصحاب اعتکاف
کاین دلشده به حلقه ی زلف تو مُحرِم است

بر سر درِ بنای شهادت نوشته اند:
هر مَحرمی که خال تو را خواست مجرم است

در کار ما جفا مبر از حد که گفته اند:
قدری وفا برای دل خسته لازم است

در نامه ات، گناه فراوان نوشته اند
عاشق کشی، فقط یکی از آن جرائم است

گاهی که خنده می کنی از راه لطف نیست
از باب صاف کردن ردّ مظالم است

جایی که سِیر آینه هایت جمالی اند
ما را چه احتیاج به سیر عوالم است؟

امشب بیا سراغ عزاداری دلم
یک دسته اشک، سینه زن این مراسم است

محمدعلی مجاهدی

  • متولد:
  • محل تولد: قم
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.33 با 6 رای


نظرات

سید محمد جواد شرافت
16 مهر 1391 10:29 ق.ظ
گاهی که خنده می کنی از راه لطف نیست
از باب صاف کردن ردّ مظالم است

زهرا بشری موحد
15 مهر 1391 06:58 ب.ظ

جایی که سِیر آینه هایت جمالی اند
ما را چه احتیاج به سیر عوالم است؟