بزم ما از چلچراغ اشک، روشن می شود

شاعر: محمدعلی مجاهدی

۰۵ مرداد ۱۳۹۱ | ۱۸۰۳ | ۰
با رُخش آسوده از گل، دیده ی من می شود
هر که با جان آشنا شد فارغ از تن می شود

دامنم را قطره های اشک، دریا کرده است
خوشه چین بر روی هم ریزند، خرمن می شود

نور مهر و ماه را در محفل ما راه نیست
بزم ما از چلچراغ اشک، روشن می شود

آه بی دردان کجا و عرشْ سیری ها کجا؟
باده را ساقی چو ریزد، مرد افکن می شود

بس که بر من می زند تیر نگاه از چشم مست
پیرهن گر بر تنم پوشند، جوشن می شود

نیست در دل شوق گلگشت چمن «پروانه» را
آشنای روی او فارغ ز گلشن می شود

داغ عشقِ آتشینِ آن پری بعد از وفات
در لباس لاله، شمع تربت من می شود

محمدعلی مجاهدی

  • متولد:
  • محل تولد: قم
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.