افروختن و سوختن و آب شدن را

شاعر: محمدعلی مجاهدی

18 تیر 1391 | 1984 | 0
آموختم از دل ره بی تاب شدن را
با درد به سر بردن و خوناب شدن را

من از دل و دل از شکن زلف تو آموخت
اسرار پریشانی و بی تاب شدن را

هر گل که دمید از گل رخسار تو آموخت
بشکفتن و خندیدن و شاداب شدن را

ای گل به تو آموخت نیازی که مرا بود
از چشمه ی ناز این همه سیراب شدن را

بگذار بپرسیم در این دامن شب ها
از ماه رخت شیوه ی مهتاب شدن را

باید ز تو پرسید که سرچشمه ی نوری
رسم و ره خورشید جهانْتاب شدن را

بس خون جگر خوردم و آموختم از شمع
افروختن و سوختن و آب شدن را

گفتیم به دریا که سکون از تو چه می خواست
جوشید و خروشید که: مرداب شدن را!

محمدعلی مجاهدی

  • متولد:
  • محل تولد: قم
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 2 با 2 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.