خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد

شاعر: نجمه زارع

30 تیر 1398 | 109491 | 76

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد

شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد

چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد...

رها کنی برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته، به آن برسد

رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه جهان برسد

گلایه ای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هق هقِ تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند که نه...! نفرین نمی کنم... نکند
به او -که عاشق او بوده ام- زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد

نجمه زارع

  • متولد:
  • محل تولد: کازرون
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.13 با 1281 رای


نظرات

رضا
13 آذر 1404 12:26 ق.ظ
خطاب به هستی
اره چون یکی مثل تو هزار چهره و بدون چهارچوب دقیقا مثل خودت با بیذاتی تطاهر کرده که دوسش داره
و راحت خودشو عین تو پنهانی به اشتراک میذاشته.

هستی
25 آبان 1404 08:29 ب.ظ
قطعا اون شب سخت ترین شب زندگی این شاعر بوده

Deklame cheshmeh
30 شهریور 1404 12:33 ب.ظ
افسوس که آن گنج روان رهگذری بود

علیرضا مهافروز
08 شهریور 1404 12:46 ب.ظ
چرا هنرمندهای شاعر معاصر زود میمیرن؟

حسن محمدی
13 مرداد 1404 04:38 ب.ظ
رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل
از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل
انگار بیشتر ما آدما یکبار این تجربه تلخ را از سر گذراندیم و شاید به همین دلیله که شعر این چنان بر دل می نشینه''اما به نظرم لطف عشق به فراقش و اگر به وصل منجر بشه''دچار تکرار میشه''علی ایحال روح سرکار خانم نجمه زارع شاد و در آرامش ابدی باشه.آمین
اصلا فکر نمیکردم سراینده این شعر زیبا یک خانم هموطن باشه که متاسفانه دیگر در میان مانیست.

رضا
02 مرداد 1404 08:27 ب.ظ
چقدر سخت دوباره گریستم با خواندن این شعر، و آهی کشیدم که انگار تمام بدنم سوخته در این عشق ممنونم خانوم زارع عزیز روحت شاد

فاطیما
31 اردیبهشت 1404 01:38 ق.ظ
من مردم.با خواندن این شعر آتش زیر خاکسترم شعله به افلاک کشید.

مریم
27 اردیبهشت 1404 02:54 ب.ظ
روحشان شاد و سفرشان غرق نور باد

سودی
13 اردیبهشت 1404 06:59 ب.ظ
چقدر پر معنا و پر احساس ،واقعا زییا سرود ،یادش گرامی

زهرا
04 اردیبهشت 1404 07:10 ب.ظ
چقدر زیباست کسانی که بعد مرگشون با اشعاری که سرودن روحشون در این دنیا باقي می‌ماند

جمیله
22 فروردین 1404 09:13 ق.ظ
چقدر زمانش زود رسید😔

مصی
22 فروردین 1404 02:04 ق.ظ
چه روح بزرگی💕 روحشون قرین رحمت و آرامش الهی

شیرازی
19 فروردین 1404 09:40 ق.ظ
انقفققدر شعر قشنگ و بامعنیه که ادم دلش میخواد یه نفر بیاد ولش کنه
اخه چرا باید همچین شاعری در سن کم پر بکشه و ما رو محروم از اینهمه عاشقی کنه؟ روحت شاد هم ولایتی عزیز و پراحساسم

گل محمد قناعتی
17 فروردین 1404 11:03 ق.ظ
روحش شاد چیقد زیبا سروده واقعا
کاش بودی الان تا این همه پیام خوب به گوش تو برسد

عاشق
11 فروردین 1404 11:39 ب.ظ
وقتی این شعر را گوش کردم بی وقفه و آرام هق هق کردم.جلوی چشم خودم یارم با کس دیگه ای بود.قلبم تیر میکشه .ممنونم ازت بهترین شعر در توصیف حال من بود.برات فاتحه خوندم نجمه جان. عشق تو هم بی سرانجام بوده.

دنیا نتونست اون همه احساس رو تحمل کنه ، روحش در آرامش ابدی
11 فروردین 1404 11:20 ق.ظ
عالی و بی نظیر

محمود
09 فروردین 1404 11:36 ب.ظ
همینکه کمک کرد تا طعم عشق را بچشم عالی بود

بی نام
08 فروردین 1404 02:23 ق.ظ
جناب عباس محمدی همسر مرحوم نجمه زارع (شاعر این شعر ) هستن. ایشون در سوگ همسرش یه شعر عجیبی گفته که سالار عقیلی اون رو توی قطعه سرو زیر آب فوق العاده اجر کرده
پیشنهاد میکنم حتما گوش کنید
«بی تو دریا پیش چشمانم
مثل رودی جا مانده از دریاست»

علی
06 فروردین 1404 08:51 ب.ظ
چقدر این شعر حال من است.چقدر حیف که متوجه شدم سراینده اش از این دنیا رخت بربسته است. اما گویا جای این همه حس و عاطفه در این جهان خاکی نبوده است.

پیشواز
06 فروردین 1404 01:27 ب.ظ
ای آخ برای نجمه ، چقدر دلمان برای تو تنگ است ،خداکند این به گوشت برسد

سجاد
05 فروردین 1404 11:20 ق.ظ
چقدر این غرل منم😔

بی نام
19 دی 1403 04:22 ب.ظ
نجمه عزیز سفرت غرق نور باد

حسنی
24 آذر 1403 01:27 ق.ظ
فاتحه ای بخوانید

میلاد
12 مهر 1403 07:03 ب.ظ
روحش شاد

محمد
13 اسفند 1402 11:19 ب.ظ
با اینکه شعر رو حفظم ولی خوندش صفای دگه ای داره
خانم زارع روحت شاد

حسین
19 مرداد 1402 01:35 ق.ظ
بدون شک یکی از ده شعر عاشقانه برتر قرن هست این شعر

زهرا
01 بهمن 1401 12:00 ق.ظ
لعنت به عشق، به گریه های گهگاهش، به دلتنگی های شبانه اش، به غروب های غریبش........روحت شاد عزیزکم

سینا
03 آبان 1401 04:30 ب.ظ
امروز این شعر در ذهنم تکرار میشد و دوباره خواندمش، برای تشکر از آن مرحوم فاتحه‌ای نثار کردم، همینقدر از دستم برمی‌آمد...

سینا
03 آبان 1401 04:28 ب.ظ
امروز این شعر در ذهنم تکرار میشد و دوباره خواندمش، برای تشکر از آن مرحوم فاتحه‌ای نثار کردم، همینقدر از دستم برمی‌آمد...

لیلا
03 آبان 1401 08:25 ق.ظ
من با شعرت گریه کردم. خیلیا گریه کردن. بمیرم برا تنهای ی هامون

Delyar
26 مهر 1401 11:56 ب.ظ
امشب این شعر درست مثل زندگی منه . بند بند وجودشا حس می کنم

آشنا
22 مرداد 1401 06:20 ب.ظ
خدا رحمتش کند

صدیقه
22 مرداد 1401 12:18 ق.ظ
روحش شاد😔😔😔...فقط یه آدم عاشق میتونه هر بیتش رو درک کنه

ابراهیم
06 آبان 1400 04:33 ب.ظ
روحش شاد
یادش گرامی

حشمت احسانمند
24 شهریور 1400 12:34 ب.ظ
زيباترين شعر … خيلى زيبا. قلم تان سبز و پر ثمو و عمر تان طويل باد

fateme
31 اردیبهشت 1400 09:48 ب.ظ
خیلی عالی بود💔🥺

Zhiwa Basharyar
31 اردیبهشت 1400 01:08 ب.ظ
چقدر عالی و پر سوز نخواست او به منی خسته بی گمان برسد 😔😔😔

امیر شریعتی
14 اردیبهشت 1400 07:40 ق.ظ
خانم زارع روحتون شاد باشه، شعر زیبای شما قصهء زندگی من و خیلی از آدمای دیگه س.
حتم دارم در آغوش ِ پر نور ِخالق یکتا هستید...

خسرو
15 اسفند 1399 12:07 ب.ظ
واقعا عالیست 🖤

ماندانا
10 اسفند 1399 01:25 ق.ظ
این شعر نهایت احساس است

فرزاد
08 اسفند 1399 10:17 ب.ظ
خدا کند فقط این عشق از سرم برود.. خدا کندکه آن زمان زودتر برسد.. خدا رحمتت کند، حرف ازدل زدی لاجرم بردل نشیند

عمیر
08 اسفند 1399 10:15 ب.ظ
چون می‌گذرد غمی نیست ولی بی تو 😔

بی نام و نشان نیم
02 اسفند 1399 06:02 ب.ظ
نجمه جان هفت سال پیش این شعر رو میخوندم وقتی دلم می‌گرفت الان هم اون هفت ماهه رفت و عقد کرد یا یکی دیگه میخونم و اشک میریزم همشهری جان

بی نام
02 اسفند 1399 10:45 ق.ظ
خیلی خیلی خیلی عالی و قشنگ بود .نفرین نمیکنم به او که عاشقش بودم که نکند زیان برسد😔😔💔💔😢😢

مرتضی
26 بهمن 1399 12:04 ب.ظ
هر وقت بیشتر دلم می گیرد این شعر را می خوانم یا اینکه به دکلمه اش گوش میدم
بیشتر همان دکلمه که در سریال روزگار تلخ است را گوش میدم نمیدانم دقیقا با صدای کی است ولی خیلی دوست دارم
سلطانی اهل افغانستان

سمیع
19 بهمن 1399 06:55 ب.ظ
حرف دل من را گفتی

نجمه
06 دی 1399 03:57 ب.ظ
نجمه جان شعر شما عالی بود

نجمه
06 دی 1399 03:54 ب.ظ
نجمه جان شعر شما خیلی عالی بود❤⚘⚘

محمد
20 آبان 1399 06:45 ق.ظ
این شعر در انجمن شعر افسون نوشته شد و فوقالعاده گفته شده

عسل
01 مهر 1399 12:39 ق.ظ
خیلی قشنگه خیلی حیف بودی واسه این دنیا فرشته خوش قلبو خوش دست ، دست مریزاد بخاطر شعرت
روحت هزاران بار شاد😔🖤

عارف
01 شهریور 1399 10:13 ب.ظ
برای این دنیا زیاد بوده ای خانم

ندا
19 اردیبهشت 1399 05:02 ب.ظ
جانا از دلِ ما سخن میگویی....
روحت شاد🖤

ماریا توتونچی
26 اسفند 1398 01:54 ب.ظ
جانا سخن از زبان ما می گویی...
نجمه جان، فرشته ی غزلسرا، جایت در اعلی علیین بهشت باشد!
بامرور این غزلت دلم دوباره آنچنان لرزید که امید دارم غم دل درآن مدفون شود. روحت شاد

مهرداد
15 اسفند 1398 03:00 ب.ظ
روحشان شاد، سالهاست هرموقع این شعر رو میخونم قلبم تیر میکشه...

شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد

چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد...
.......
«به او که دوست ترش داشته...»

...به قول هوشنگ ابتهاج عزیز، "درد" را هیچ جوره نمی شود بیان کرد...

جوانی ام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد ...

خسرو
09 اسفند 1398 12:07 ق.ظ
درود و رحمت خداوند عالم و مقربین درگاهش بر روان پاک این جوان عزیز و شاعر بسیار توانا.

زهرا
30 بهمن 1398 08:37 ب.ظ
جهان بدون صدای احساس تو،جهان بدون صدای قلب تو،جهان بدون کلمات توکه آزآفتاب آفریده شده بودچقدرسرده.

سارا
18 دی 1398 01:24 ب.ظ
تزيباترين شعري كه تو عمرم شنيدم
روحت شاد...♥️

حانیه
17 دی 1398 11:51 ب.ظ
چقدر این شعر برای من پراز خاطره خوب و بده و چقدر شبیه زندگی خودمه:)

زينب
04 آذر 1398 06:42 ب.ظ
خدا كند اين عشق از سرم برود عاللللللليه خيلي عالي خدارحمتش كنه

آتیلا
29 شهریور 1398 12:59 ق.ظ
روحت شاد

حرف دلم بود

سکوت املشی
23 مرداد 1398 08:12 ق.ظ
روحت شاد و یادت گرامی

فاطمه
23 اردیبهشت 1398 09:26 ق.ظ
روحت شادعزیزم

سجاد
18 اردیبهشت 1398 11:12 ق.ظ
روزگار قدر تورا ندانست

مهدی
12 اسفند 1397 12:59 ق.ظ
روحت شاد

محسن
25 دی 1397 01:50 ب.ظ
بسیار دلنشین و گویا
روحت شاد نجمه عزیز

مجید
21 دی 1397 09:07 ب.ظ
روحشون قرین رحمت الهی 😔😔

زینب
23 آذر 1397 03:56 ب.ظ
خدااای بزرگ چقدر این شعر حقیقی و دلنشینه

مها
10 آذر 1397 02:01 ب.ظ
روحت شاد نجمه عزیزم 💕💕💕

مهران
07 آذر 1397 05:07 ب.ظ
بسیار شعر زیبا و دلنشین و پر معنایی است ، روحت شاد ، یادت گرامی نجمه زارع

هادی
04 آذر 1397 06:27 ب.ظ
هرآانچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
به دلمان نشست خانم زارع.
خدا بیامرزه.

فرانک
01 آذر 1397 01:40 ق.ظ
عالی

فرشید
16 آبان 1397 10:51 ق.ظ
واقعا خیلی زیبا بود

داود
14 آبان 1397 10:21 ق.ظ
خدا نجمه زارع رو بیامرزه. عالی بود این شعرش

حسین
25 مهر 1397 06:52 ب.ظ
تنها کلامیست ک بعد مدتها تار های دل اهک گرفته ام را لرزاند

بهنام
09 مرداد 1397 04:12 ب.ظ
عالی

بهنام
09 مرداد 1397 04:12 ب.ظ
عالی⚘