دیوانه ام، هم صحبتی دیوانه می خواهم

شاعر: علیرضا بدیع

۲۰ شهریور ۱۳۹۱ | ۱۸۳۷۱ | ۳
تا زنده باشم چون کبوتر دانه می خواهم
امروز محتاج توام؛ فردا نمی خواهم

آشفته ام...زیبایی ات باشد برای بعد
من درد دارم شانه ای مردانه می خواهم

از گوشه ی محراب عمری دلبری جستم
اکنون خدا را از دل میخانه می خواهم

می خندم و آیینه می گرید به حال من
دیوانه ام، هم صحبتی دیوانه می خواهم

در را به رویم باز کن! اندوه آوردم
امشب برای گریه کردن شانه می خواهم

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.17 با 54 رای


نظرات

شهربانو عزیزی
۱۰ دی ۱۳۹۷ ۰۴:۳۸ ب.ظ
بسیار عالی و زیبا سرودید
منم که عاشق شعر
براتون آرزوی موفقیت دارم

زینب
۲۱ مرداد ۱۳۹۷ ۰۶:۵۲ ق.ظ
⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐

فرزانه
۲۸ شهریور ۱۳۹۱ ۰۸:۲۳ ب.ظ
واقعا با حال امشبم هم خونی داشت. کلا سروده های اقای بدیع رو دوست دارم.