گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصله ها را»

شاعر: محمدعلی بهمنی

۰۵ مرداد ۱۳۹۸ | ۸۸۰۸۶ | ۱۹
گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گویم گِله ها را

چون آینه پیشِ تو نشستم که ببینی
در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را

پُر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را

ما تلخیِ نه گفتن مان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را

بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بارِ دگر پر زدن چلچله ها را

یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را
 

محمدعلی بهمنی

  • متولد:
  • محل تولد: دزفول
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.3 با 613 رای


نظرات

معنی بگو
۰۹ اسفند ۱۴۰۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
معنی شعر را بگو

امین
۳۱ شهریور ۱۴۰۳ ۰۷:۰۱ ب.ظ
خدا رحمتت کند محمدعلی بهمنی...

امید
۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۰۹:۱۴ ب.ظ
بنظرم همه شهر های دنیا تو این شهر هست...

امین
۱۸ تیر ۱۴۰۳ ۰۸:۴۷ ب.ظ
مادرم آخ مادرم. این شعر من رو فقط یاد مادرم میندازه که هر بار میخوام غرق در خاطراتش بشم این شعر رو زمزمه میکنم. عاشقانه ای بی بدیل که دلی تنگ زمزمه میکند در این چند ماه که ندارمش

Fati
۲۲ آذر ۱۴۰۲ ۰۱:۱۶ ب.ظ
دوستان مفهومش رو بگین

مهتاب
۰۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۲۶ ب.ظ
من عاشق این شعرهستم این شعرزیباتربن شعرعاشقانه هست ازوضعیت سفیداین شعرراپیداکردم

فاطمه
۲۶ دی ۱۴۰۱ ۰۶:۴۶ ب.ظ
این شعر رو زندگی کردم؛
وضعیت سفید با این شعر روی تمام دیالوگ های پر مغزش رنگ و روح پاشید

جهان
۲۰ مهر ۱۴۰۰ ۰۳:۴۶ ب.ظ
علی آقا - ۹ مرداد ۱۳۹۸
همینی که شما گفتی، خودش شعر زیبایی است.
«چه حرفها که درونم نگفته میماند....خوشا به حال شماها که شاعری بلدید»

مرآت
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۵۱ ب.ظ
به نظرم هر عاشق و معشوقی نمیتونن آینه هم باشن ...

مهسا
۰۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۰:۴۰ ب.ظ
خیلی قشنگ وساده وحرف دلع🎆💫💕💖

مهیار
۲۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۵۶ ب.ظ
من این شعر رو داخل فیلم وضعیت سفید گوش کردم

اکرم
۰۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۰۶ ق.ظ
وقتی داشتند پسر رعنا و رشید و جوانم را روی دست می آوردند برای آخرین وداع زودهنگام و نابهنگام، دل پاره پاره ام نالید:
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
و... وقتی که بالای سرش نشستم و سر سردش را روی زانوهای بیقرارم گذاشتم، دل خونینم باز هم نالید:
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را

من اول بار، برای عشق و زندگی عاشق این غزل شدم اما تقدیر، غزل فاخر بهمنی را زبان حال روزهای تاریک مرگ و جدایی من از بهترین پسر دنیا کرد...

سپاس از استاد و آرزوی سلامتی برای جوانان.

اکرم
۰۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۰۴ ق.ظ
وقتی داشتند پسر رعنا و رشید و جوانم را روی دست می آوردند برای آخرین وداع زودهنگام و نابهنگام، دل پاره پاره ام نالید:
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
و... وقتی که بالای سرش نشستم و سر سردش را روی زانوهای بیقرارم گذاشتم، دل خونینم باز هم نالید:
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را

من اول بار، برای عشق و زندگی عاشق این غزل شدم اما تقدیر، غزل فاخر بهمنی را زبان حال روزهای تاریک مرگ و جدایی من از بهترین پسر دنیا کرد...

سپاس از استاد و آرزوی سلامتی برای جوانان.

مجید
۱۱ فروردین ۱۳۹۹ ۰۷:۳۶ ب.ظ
چه زیبا فرموده اند استاد: یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش/بگذار که دل حل بکند مسئله ها را... کاش یکبار هم که شده از عقل نیاندیشیم

احمد
۰۴ آذر ۱۳۹۸ ۰۶:۲۷ ب.ظ
این شعر با صدای استاد علی قربانی برای تیتراژ فیلم وضعیت سفید عالی بود

علی
۰۴ مهر ۱۳۹۸ ۰۳:۳۶ ب.ظ
سلام
شعر بسیار خوبی است
درود بر شما و البته بیوگرافی شاعر را قرار بدهید خیلی بهتر می شود .

علی
۰۴ مهر ۱۳۹۸ ۰۳:۳۴ ب.ظ
شعر بسیار خوبی است

حاجی ذاکری
۱۰ مرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۳۷ ب.ظ
عالی بود ...
از وضعیت سفید تا حالا عاشق این شعر و ترانه ام ...
ممنون از اقای قربانی که واقعا دلنیشن ترررر شدن شعر کار ایشونه . . .

علی
۰۹ مرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۰۴ ق.ظ
احسنت،چه حرفها که درونم نگفته میماند/خوشابه حال شماها که شاعری بلدید