تو را از شیشه می سازد، مرا از چوب می سازد

شاعر: محمدکاظم کاظمی

۱۵ مهر ۱۳۹۱ | ۵۱۸۶ | ۴
تو را از شیشه می سازد، مرا از چوب می سازد
خدا کارش درست است، این و آن را خوب می سازد

تو را از سنگ می آرد برون، از قلب کوهستان
مرا از بیدِ خشکی در کنار جوب می سازد

در آتش می گدازد تا تو را رنگی دگر بخشد
به سوهان می تراشد تا مرا مطلوب می سازد

تو را جامی که از شیر و عسل پُر کرده اش دهقان
مرا بر روی خرمن بسته، خرمنکوب می سازد

تو را گلدان رنگینی که با یک لمس می افتد
مرا، گرد سرت می چرخم و جاروب می سازد

تو از من می گریزی باز هم تا مصر رویاها
مرا گرگی کنار خانه ی یعقوب می سازد

مرا سر می دهد تا دشت های آهن و آتش
و آخر در مصاف غمزه ای مغلوب می سازد

خدا در کار و بارش حکمتی دارد که پی در پی
یکی را شیشه می سازد، یکی را چوب می سازد

محمدکاظم کاظمی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.09 با 23 رای


نظرات

خدایی شعر ناب تو،بسان قند شیرین است/تمام واژه ها گویی خیال روز دیرینند
۰۶ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۱۵ ب.ظ
از شعر ناب وساده وصمیمی شما لذت میبرم

محمد شهری
۲۷ آبان ۱۴۰۱ ۰۶:۳۴ ق.ظ
ایشان از سرمایه‌های شعر معاصر فارسی است امید وارم روزی تمام اشعر این استاد بزرگوتر در یک مجموع چاپ و منتشر شود تا همگان از این دُر ّدری بهره مند شوند.

تاریک
۱۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۵:۰۳ ب.ظ
به دل نشست

سید محمد
۲۲ مهر ۱۳۹۱ ۱۰:۲۵ ب.ظ
بسیار زیبا مثل همه شعرهای استاد بزرگوار آقای کاظمی
خدا حفظشون کنه این سرمایه شعر فارسی رو