شبیه قطره ی اشکی به راه افتادم
ستاره بودم و از چشم ماه افتادم
صدف صدف،پی ِ درّی گران بها گشتم
چقدر در پی ِ یوسف به چاه افتادم
از آن دو راهی دریاچمن گذر کردم
ولی به دام دو چشم سیاه افتادم
حکایتی ست جنون، بین عاقلان، دیدی
که چون جرقه به انبار کاه افتادم !؟
اراده کرده ام این گونه عاشقت باشم
به دست و پای غمت دلبخواه افتادم