علقمه بود که بالا آمد

شاعر: علی اکبر لطیفیان

۲۱ آبان ۱۳۹۲ | ۴۱۶۱ | ۳

مشک بر دوش به دریا آمد
همه گفتند که موسی آمد

نفس آخر ماهی ها بود
ناگهان بوی مسیحا آمد

از سر و روی فرات، آهسته
موج می ریخت که سقا آمد

او قسم خورده که سقا باشد
آن زمانی که به دنیا آمد

دست بر زیر سر آب نبرد
علقمه بود که بالا آمد

از کمین گذر نخلستان
با خبر بود که تنها آمد

کاش آن تیر نمی آمد، حیف
از بد حادثه امّا آمد

انکسار از همه جا می بارید
از حرم شاه حرم تا آمد

داشت آماده ی هجرت می شد
که در این فاصله زهرا آمد

از دل علقمه زیبا می رفت
مثل آن لحظه که زیبا آمد

علی اکبر لطیفیان

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.94 با 17 رای


نظرات

سامان
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ۰۳:۵۱ ب.ظ
متحیرم چه نامم قلم لطیفیان را.....
دستت و میبوسم مرد

مهدی
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ۰۷:۴۳ ب.ظ
جان ابالفضل😢

علی عباسی
۲۳ آذر ۱۳۹۷ ۰۱:۵۰ ق.ظ
با سلام جناب آقای لطیفیان خدا خیرت بده از همینجا دستت را می بوسم از گفتن اشعار زیبای تان بالاخص از شعر زیر که هر جا خونده بشه همه را به تعجب وا میدارد
اگه از اینگونه اشعار به روز و ولائی داری بفرستی یا آدرسش رو بدهی ممنون میشم
با سپاس فراوان

داده ست نام فاطمه، داور به زهرا
داده لقب صدیقه‌ی اطهر به زهرا
جنت همان توصیف اجمالی زهراست
جنت به کوثر وصف شد کوثر به زهرا