با تو محشور شوم من نه که مشهور شوم!

شاعر: عباس احمدی

۲۷ آبان ۱۳۹۲ | ۲۰۳۸ | ۳

نذر کردم بروم خوب گم و گور شوم

یک دهه از جلوی چشم خودم دور شوم

بروم جانب تفتیده ترین تاکستان

مست از جذبه هفتاد و دو انگور شوم

 جام حیرت بزنم مست علی مست شوم

چای هیئت بخورم نور علی نور شوم

اشک می ریزم و امید که این فن شریف

اگر از روی ریا باب شود، کور شوم

سببی ساز که از روضه به آنجا برسم

که خریدار سرِ دار چو منصور شوم

من اگر سمت شهادت نروم از سر ترس

مددی حضرت ارباب که مجبور شوم

...

در رثای تو شدم شاعر و  دارم امید

با تو محشور شوم من نه که مشهور شوم!

عباس احمدی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.67 با 12 رای


نظرات

محمد عابدینی
۲۰ آذر ۱۳۹۲ ۰۴:۰۱ ق.ظ
در رثای تو شدم شاعر و دارم امید

با تو محشور شوم من نه که مشهور شوم!

یاسمین صباغیان طوسی
۰۸ آذر ۱۳۹۲ ۱۰:۵۴ ق.ظ
خیلی خیلی عالی
جزاک الله اشک خالصانه و شهادت ....

عادله ابراهیمی
۰۵ آذر ۱۳۹۲ ۰۸:۴۳ ب.ظ
من اگر سمت شهادت نروم از سر ترس
مددی حضرت ارباب که مجبور شوم

نه اینکه تنها این بیت زیبا باشد؛ تمام ابیات عالی بود
خیلی عالی